کنایه از بیدماغ و اخمه رو. (آنندراج). آنکه ابروهای وی درهم و پیچدار باشد. عبوس. (ناظم الاطباء) : در رکاب برق دارد پای حسن نوبهار تا گلی در باغ داری غنچه پیشانی مباش. صائب (از آنندراج). تازه رویان گلستان غنچه پیشانی شدند در بساط لاله و گل روی خندانی نماند. صائب (از آنندراج). ، زشت. (ناظم الاطباء). زشت رو
کنایه از بیدماغ و اخمه رو. (آنندراج). آنکه ابروهای وی درهم و پیچدار باشد. عبوس. (ناظم الاطباء) : در رکاب برق دارد پای حسن نوبهار تا گلی در باغ داری غنچه پیشانی مباش. صائب (از آنندراج). تازه رویان گلستان غنچه پیشانی شدند در بساط لاله و گل روی خندانی نماند. صائب (از آنندراج). ، زشت. (ناظم الاطباء). زشت رو